شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ ديدي ‌آخرش من و گذاشت و رفت از زمين قلبم رو بر نداشت و رفت ديدي آخرش من و ديوونه کرد واسه رفتن همينو بهونه کرد ديدي اون وعده هايي که رنگي بود تمومش فقط واسه قشنگي بود ديدي اون که دلم و بهش دادم رفت و از چشماي نازش افتادم ديدي اوني که مي گفت مال منه دم آخر نيومد سر بزنه ديدي خط زد اسمم و از دفترش رفت و اسفند نزدم دور سرش
ديدي اون نخواست برم به بدرقش ديدي که باختم توي مسابقش ديدي مهربونيا رو زد کنار رفت و چشمام و گذاشت تو انتظار ديدي رفت گذاشت به پاي سرنوشت گفت شايد ببينمت توي بهشت ديدي بي خبر گذاشت و رفت و سفر گفت بذار بمونه چشم اون به در ديدي افتاد اسم من سر زبون همشون گفتن به اون نامهربون ديدي که دعاها مستجاب نشد آخرم دلش واسم کباب نشد
ديدي لااقل نزد به پنجره که بهم خبر بده مي خواد بره ديدي رفت بدون هيچ سر و صدا ولي من سپردمش دست خدا ديدي بي خداحافظي روونه شد ديدي قولاش و گذاشت تو چمدون که ديگه نمونه از اونا نشون ديدي با دل اين و در ميون نذاشت رفت و از خاظره ها نشون نذاشت ديدي آخرش من رو نظر زدن تو سر اين دل در به در زدن ديدي آخرش من و تنها گذاشت تشنه رو تو حسرت دريا گذاشت
يعني رفته اونجا آشيان کنه يا مي خواسته من رو امتحان کنه ديدي حتي اون نگفت مي ره کجا چه بده رسماي روزگار ما ديدي خواستمش ولي من و نخواست اينم از بازياي دنياي ماست حالا چند روزيه که بدون اون چشم من خيره شده به آسمون امون از عاشقياي چنروزه که فقط يکي تو شعرش مي سوزه چه کنم خدا پشيمونش کنه يا که مثل من پريشونش کنه رفت و ديگه نمي ياد به شهر ما بهتره بسپرمش دست خدا
اين خانم توتصوير از تو قبر در اومده !!!!؟
نه داره عشقشو از دست ميده....
همه نمك بريزيم!
رتبه 0
0 برگزیده
307 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top